به گزارش خبرنگار فرهنگی قدس آنلاین، سال گذشته بود که دفتر بینالمللی کتاب کودک و نوجوان«IBBY» با انتشار فهرست اسامی نامزدهای دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن، نام فرهاد حسنزاده را در این فهرست قرار داد. به این ترتیب، فرهاد حسن زاده به عنوان یکی از پنج نفر برتر جایزه هانس کریستین اندرسن IBBY ۲۰۱۸ (نوبل ادبیات کودک) انتخاب شد. او برای کسب این عنوان باید با نویسندگانی از کشورهای فرانسه، ژاپن، سوئیس و نیوزیلند رقابت میکرد. چندی پیش برنده اصلی این جایزه مشخص شد و ژیونگ لیانک از ژاپن توانست این جایزه را از آن خود کند. حسنزاده نیز به همراه سه نویسنده دیگر موفق به دریافت لوح تقدیر این جایزه معتبر بینالمللی شد و ایران توانست برای دومین بار به این افتخار بزرگ جهانی دست پیدا کند. پیش از حسن زاده، هوشنگ مرادی کرمانی موفق به دریافت این لوح تقدیر شده بود. البته فرهاد حسنزاده در سفر به یونان به موفقیت دیگری هم رسید و از این نویسنده در شهر آتن طی مراسمی به خاطر نوشتن کتاب «زیبا صدایم کن» تقدیر شد. این کتاب توانست دیپلم افتخار را نصیب نویسندهای کند که بارها آثارش مفتخر به دریافت نامزدی جوایز داخلی و بینالمللی شده است.
رقابتها و جوایز ادبی جهانی مانند مسابقات ورزشی میتواند در ارائه تصویر مثبت از ایران مؤثر باشد و ذهنیت نازیبایی را که برخی از کشورها از ایران ترسیم کردهاند، از بین ببرد؛ اما متأسفانه هنوز که هنوز است رسانههای تصویری و مکتوب ما به این جوایز بی توجهاند و از ظرفیت این رخدادهای بین المللی استفاده نمیکنند.
تأثیر این جوایز و دستاوردی که یک نویسنده با موفقیت کتابش میتواند برای یک ایرانی و ایران داشته باشد اگر از موفقیت یک ورزشکار بیشتر نباشد، کمتر نیست. اگر برای موفقیت یک ورزشکار سر و دست میشکنیم اما خبر موفقیت یک نویسنده در رسانهها آنچنان بازتاب ندارد، باید اندکی تأمل کرد. با همه این بیتفاوتیها اما نویسنده موفق کار خودش را میکند. فرهاد حسنزاده با آثارش توانست تصویر زیبای دیگری از ادبیات ایران را به جامعه ادبی جهانی نشان دهد. به گفته خودش داوران از خواندن آثارش شگفتزده شدهاند و گفتهاند مگر در ادبیات ایران هم چنین آثاری خلق میشود؟!
حسن زاده چند روز بعد از دریافت لوح تقدیر IBBY در گفتوگو با ما از موفقیتش گفت، از تأثیر این جوایز بر ادبیات یک کشور، از کتابی که او نوشته و از آن تقدیر شده است.
صحبتهای او را که مانند کلماتش دلنشین است، میخوانید:
■ ظرفیت جوایز بین المللی برای معرفی فرهنگ کشور
مهمترین کارکرد جایزههای ادبی جهانی، شناساندن ادبیات و فرهنگ یک کشور به جهان است؛ بخصوص برای کشور عزیزمان که تصویری غیر واقعی از آن در دنیا ارائه میشود.
حسن زاده در این خصوص میگوید: «این جایزهها حتماً به دیده شدن یک سرزمین کمک میکنند. همان طور که مردم برای یک مسابقه ورزشیای که در سطح جهانی برگزار میشود حساسیت نشان میدهند و سر شوق میآیند و از برنده شدن ورزشکار احساس غرور ملی کنند، در عرصه ادبیات هم این اتفاق رخ میدهد. حتی من آن جا با داورانی روبهرو شدم که خود آنها با اشتیاق خودشان را معرفی کردند و به من گفتند تحت تأثیر کتابهای من قرار گرفتهاند. یکی از داوران میگفت: تصور من از ادبیات ایران چیز دیگری بود و آثار شما تصور من را به هم ریخت».
نویسنده «هستی» با بیان اینکه تصور آنها از ما هنوز به ترجمههای مربوط به خیام، مولانا و حافظ بر میگردد، ادامه میدهد: «دنیا شناختی از ما ندارد. آنها هنوز ما را با خیام، حافظ، سعدی و مولانا میشناسند و فکر میکنند ادبیات ما همچنان ادبیات تعلیمی و حکایتوار است و وقتی آثار نویسندههای ما را میخوانند و میبینند زندگی امروز و عصر حاضر در ادبیات ما جریان دارد و بچههای ما بچههای فعال و کنشگر هستند، دچار شگفتی و تعجب میشوند».
حسنزاده آرزو میکند که کاش در این زمینه مسئولان ما بیشتر هزینه کنند تا چهره واقعی ادبیات ما به دنیا شناسانده شود.
نویسنده «این وبلاگ واگذار نمیشود» از تأثیر این جوایز بر ادامه مسیرش به عنوان یک نویسنده، میگوید: «جایزههای ادبی مانند تابلوهای راهنمایی و رانندگی در جادهها هستند که مسیر را به نویسنده نشان میدهند که چه مسیری را آمده، چطور آمده و آیا در جایگاه درستی قرار گرفته یا نه؟ به هر حال برای یک نویسنده اهمیت دارد که اثرش خوانده و دیده شود و مورد نقد قرار بگیرد. وقتی به یک اثر اینطور توجه شود نویسنده احساس میکند راهی که آمده، درست است و میتواند به همین مسیر حرکتش ادامه دهد، اما وقتی اثری در ابعاد جهانی مطرح میشود این تأثیرگذاری گستردهتر میشود و ناشران خارجی و
آژانس هایی که در زمینه ترجمه اثر کار میکنند با نویسنده و ناشر مرتبط میشوند و اتفاقهای خوبی برای آثار نویسنده رخ میدهد».
■ جایزه ای در کار نیست
حسن زاده در پاسخ به این پرسش که تفاوت این جایزهها با جایزههای ادبی کشور ما چیست، میگوید: «مهمترین تفاوت این جوایز این است که تنوع سلایق داوران در این جایزهها بسیار بیشتر از جایزههای داخلی است. جایزه اندرسن 11 داور دارد از 11 کشور مختلف و داوران به لحاظ ملی هیچ ارتباطی با هم ندارند و تنها آثار یک نویسنده را بررسی و مطالعه میکنند و دخل و تصرفی در جایزه ندارند».
این طنزپرداز البته به یک ویژگی دیگر این جوایز هم اشاره کرد و آن، ساده برگزار شدن آن هاست. حسن زاده میگوید: «آنچه برای من جالب بود برگزاری مراسم این جوایز بود. این جایزه که به نوعی جایزه نوبل ادبیات کودک و نوجوان است نسبت به جایزههای ما بسیار ساده برگزار شد.
هیچ مقام مسئولی به جایگاه نرفت که جایزه نویسندهای را بدهد، هیچ لوح تذهیب شدهای وجود نداشت؛ تنها یک مقوا بود با اسم نویسنده و اثر و یک امضا. این نشان میدهد برگزار کنندگان این جوایز به دنبال حرکات نمایشی و نمادی نیستند. این جایزه، جایزهای نقدی نیست اما آن قدر معتبر است که نویسندگان برگزیده با هزینه شخصی خودشان میروند و این لوح را دریافت میکنند. به هر حال گاهی جوایز به نویسنده اعتبار میدهد و گاهی نویسنده به جوایز اعتبار. اما جایزه اندرسن از آن سنخ جوایزی است که به نویسنده اعتبار میدهد».
■ تلاش برای بهتر دیده شدن بچههای ایران
حسنزاده در پایان از تأثیری که این جایزه بر خود او و روند نویسندگیاش گذاشته است، چنین میگوید: «قطعاً خود این سفر و بودن در کنار جمعی که از جاهای مختلف دنیا آمدهاند و حرف مشترکشان کتاب برای کودک است، تأثیر خودش را بر ناخودآگاه نویسنده میگذارد که حرفها و پیام هایش، حرفها و پیامهای جهانی و انسانی و در جهت بهتر زندگی کردن بچهها باشد. من هم تلاش میکنم تصویر کودک و نوجوان ایرانی را در آثارم بیش از گذشته به واقعیت نزدیک کنم».
خدیجه زمانیان
انتهای پیام/
نظر شما